کتاب فیلم نامه دل خون را محمد رضا رحمانی و علی محمودی ایرانهر به نگارش در آورده اند . داستان از اینجا شروع می شود که عماد به علت شکی که به همسرش داشته او را به قتل رسانده است و اکنون منتظر صدور و اجرای حکم اعدام است که با ورود دلارام به عنوان وکیل تسخیری ماجرا عوض می شود .بیشتر ماجراهای کتاب به دلارام برمی گردد .دلارام اولین بار است که با پرونده قتل درگیرمی شود و در گیرو دار ماجرای عماد است که متوجه می شود باردار است . از طرفی عماد شدیدا احساس عذاب وجدان می کندو درصد است که رضایت خانواده همسرش را به دست آورد .ناگهان فکری به ذهنش می رسد اومی خواهد قلبش را به خواهر زنش که محتاج به اهدای قلب است اهدا کند .اما دادگاه و قاضی و دیوان عالی چنین چیزی را نمی پذیرند .خانواده همسرش هم خیلی با این موضوع مخالف هستند .نسرین (خواهر زن عماد )مردد است از سویی نمی خواهد قلب قاتل خواهرش را بپذیرد و از سوی دیگر اگر قلبی برایش پیدا نشود زیاد زنده نخواهد ماند. گزیده متن: دلارام جلوی میز منشی دادگاه نشسته است و پرونده ای را ورق می زند .در دادگاه محاکمه ای در جریان است .منشی دادگاه او را نگاه می کند.دلارام عکس چاقوی خون آلودش را می بیند و جا می خورد .منشی لبخند می زند. منشی :با این چاقوی به این بزرگی زده قلبش رو سوراخ کرده ،از اون عوضی هاست . دلارام:وحشتناکه