پرسش بنیادین اثر پیش رو این است که کدام یک از نظام های اقتصادی موجود توانسته است عدالت مطلوب را برای بشر فراهم کند و فاصله های عمیق طبقاتی را از میان ببرد و بهشت عدالت اقتصادی را محقق سازد. نویسنده با معرفی کاپیتالیسم، سوسیالیسم و کمونیسم نشان می دهد که این کلان تئوری ها به تحقق این وعده نینجامیده اند، چراکه نه کاپیتالیسم، نظام سرمایه داری محض است و نه سوسیالیسم نظام اشتراکی خالص، لکن آنچه در دنیای امروز به این دو نام وجود دارد، آمیزه ای است از کاپیتالیسم و سوسیالیسم. نگارنده چنین استدلال آورده است که نه افراط در مالکیت فردی کارساز است، نه افراط در مالکیت دولتی یا عمومی و این دوری از افراط و روی آوردن به اعتدال در امر اقتصادی، ویژگی راستین اقتصادی است که از آموزه های اسلام بهره مند است.