کوشش فقیهان درگسترة قرن های گذشته تاکنون بر این بوده است که از راه های شرعی به استنباط احکام بپردازند و از ادله خاص و عام در این زمینه بهره گیرند. ایشان از ویژگی ها، شیوه ها و رفتارهای شارع در قانون گذاری اصولی فراتر از قوانین به دست آورده اند که هر چند در دو دسته پیشین جای نگرفته اند ولی بهگونه یقینی به اثبات و یا نفی آن باور پیدا کرده اند آن اصول را نه از تک گزاره ها بلکه از مجموع احکام یافته اند و نام «مذاق شریعت» را برای آن برگزیده اند.
در این نوشتار تلاش شده است تا پس از تعریف مذاق شریعت، پیوستگی آن با اصطلاحات پردیرینه تری در شیعه بررسی گردد و أدله، کارکردها، ویژگی های آن ارزیابی شود و در پایان به ارتباط این اصطلاح با اصطلاحاتی مانند مقاصد شریعت، مصالح مرسله، استحسان و... در اهل سنّت پرداخته شود و تمایزها روشن گردد.