شکی نیست که علم، به ویژه علم نوین، از استدلال های استقرایی بهره می برد. در استدلال استقرایی، بر اساس قرینه یا قراینی به باوری که به حد قطعیت نرسیده، دست می یابیم. این باور جدید با قرینه مزبور سازگار است؛ ولی نکته اینجاست که بسیاری از فرضیه های رقیب که تمایلی به پذیرش و نتیجهگرفتن آنها نداریم، با آن قرینه سازگارند؛ بنابراین گاه یک قرینه را چند فرضیه رقیب تبیین می کنند؛ ازاین رو این سؤال مطرح می شود که علت انتخاب یکی از این فرضیه های مختلف چیست، به تعبیر دیگر چرا در استدلال های استقرایی از بین همه احتمالات فقط یکی از آنها (یا تعداد اندکی از آنها) را انتخاب می کنیم؟ دربارۀ استدلال های استقرایی دو مسئلۀ بسیار مهم وجود دارد: مسئلۀ توصیف؛ مسئلۀ توجیه. مسئلۀ توصیف عنصر اصلی در پاسخ به سؤال فوق محسوب می شود. یکی از برجسته ترین دیدگاه ها در این باره دیدگاه پیتر لیپتون است. کتاب حاضر می کوشد دیدگاه وی را دربارۀ این بحث، تبیین و بررسی کند.